همین که پلک میندی
من میمانم و تمام اتاق / برای تماشای تو
خیره می شوم / به نفس هایی که می کشی
و برای اولین بار / از نظم خوشم می آید
همین که پلک باز میکنی ... دوباره تمام مورچه ها
دست از / سری که بر تو گذاشته ام بر می دارند
تمام دراکولا ها میمیرند ... و من دوباره یادم می آید
لب هایت / به هر قافیه ای می نشیند .... وقتی که می خندی
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |